to fake, to represent, to misrepresent, to falsify, to pose
آنها در تلاش برای جا زدن هویت خود در فضای مجازی دستگیر شدند.
They were caught trying to misrepresent their identities online.
او سعی کرد مدارک را جا بزند تا تأیید شود.
She tried to falsify the documents to gain approval.
to be intimidated, to falter, to be taken aback, to do a double take, to withdraw, to change one's tune
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به نظر میرسید که انتقاد غیرمنتظره از سخنان تند همسالان او باعث شد که او جا بزند.
The unexpected criticism seemed to be taken aback by her peers' harsh words.
وقتی این سیاستمدار با حقایق روبهرو شد، سرانجام جا زد.
When confronted with facts, the politician finally changed his tune.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جا زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جا زدن